نتایج جستجو برای عبارت :

صبرم تمام گشته و فرجی حاصل نیامده

ای دوست رقصان گشته ای فرمانبر جان گشته ای
در سوی طفلان بوده ایدر کوی جانان گشته ای
از بند خویشان رسته ایآزاد و خندان گشته ای
صد تن بُدی و تک شدیبا عشق همسان گشته ای
بی باک و تازان همچو شیرجفت عقابان گشته ای
از کفتری و کوتهیرستی و تابان گشته ای
بودای اغما بوده ایبیدار و غرّان گشته ای
صوفی دنیا بوده ایحالی به عرفان گشته ای
زهد و نما و رنگ را کشتی و پنهان گشته ای
از حلقه های عقل دونجستی به ایوان گشته ای
برپا شدی صد مرحباآنسوی کیهان گشته ای
رقصان ش
گم گشته ام به شوق؛ که پیدا کنی مرا !...دیوانه گشته ام که مداوا کنی مرا !...پوشانده ام تمام خودم را زِ عالمی ؛با این خیال خوش که تماشا کنی مرا ...جانا چه می شود که تمنا کنی مرا ؟!...من قطره ام تو برکه نه دریاچه ی منی !خورشیدِ من بدون تو سرده زندگی ...آماده ام که باز تو شیدا کنی مرا !...گم گشته ام به شوق که پیدا کنی مرا !... : ) ❤#نرگس_صرافیان_طوفان
دوشنبه شد منور در نظرها،
ز خشت همدلی بنیاد گشته.
ز آب دیده و آب جبینها،
ز مهر سینه ها آباد گشته.
دوشنبه از امید آباد گشته،
گلستان گشته است از عشق و ارمان.
دوشنبه گشته بس زیبا و دلکش،
دوشنبه مرکز علم است و عرفان.
به آواز فلک، هم ششمقامش
دوشنبه تا فلک آوازه دارد.
ندیده گر کسی درواز ه هایش،
درون سین هها دروازه دارد.
دوشنبه جوهر ارمان دلها،
دوشنبه گوهر دنیای تاجیک.
به روی مردم دلجوی عالم
گشاده هر در دلهای تاجیک.
دلم می خواهد حرف بزنم ولی حرفام تکراریه ...
امروز بیست روز شعبه اقای ف تمام شد ...یه فکرایی گاهی تو ذهن ام میاد که از خودم ناامید میشم ..
من صبور بودم یا نبودم ..به هرحال دوست داشتم صبور باشم ولی الان سرریز شده ام ...یه مسیر طولانی راه رفتم والکی مغازه ها را نگاه کردم که حواسم پرت شه اما نشد ...
 
هیچ داری از دل مهدی خبر؟گریه‌های هر شبش را تا سحر؟او که ارباب تمام عالم استمن بمیرمسر به زانوی غم است“شیعیان”مهدی غریب و بی کس استجان مولا معصیت دیگر بس است“شیعیان”بس نیست غفلت‌هایمان؟غربت و تنهایی مولایمان؟ما عبید و عبد دنیا گشته‌ایمغافل از مهدی زهرا گشته‌ایممن که دارم ادعای شیعه گی چه بگویم من به جز شرمندگی …
این موی سفیدم همه از غصه عشق است عشقی که شده یک طرفه آفت جانم این آفت جان گشته مراآب حیاتی هم گشته نفس هم شده است سفرهٔ نانم این عشق که جاری شده در خونُ رگ من اکنون هویداست دز شعرُ زبانم این عشق مرا پیر کندمثل زلیخا یاآخرازاین عشق بمیرم نمانم رسوای جهان...
چو احسان آمد از مسجد سلیمان ... مهیا کردمش من چای و قلیان
نشستیم و بگفتیم از گذشته ... همان هایی که گشته عهد و پیمان
امیر پارسا که گویی رونوشتی ست ... ز خلق و خوی آن دوران احسان
دلا هم گشته از خواهر تنی تر ... به سولمازی که میچسبد چو سیمان
ز حامد هم مکرر یاد کردیم ................ همان طوری که کردیم یاد هامان
بگفتیم از پیام و گه ز پویا .................. دمی هم از حدیث و گه ز ایمان
دمادم گفتمش جانم عوض کن ................ بلیتی را که گشته گاه پایان
مرا امید باشد تا
تمام عشق من به تو  ، از آن  ، نگاه اولین
برای بردن دلم  ، چه کرده ای تو نازنین
تمام شوق وصل را  ، ز چشم تو گرفته ام
دگر چه مانده از دلم ، پر از تو گشته دلنشین
نگاه میکنم به تو ، به هر کجا که بنگرم
ببین چگونه مانده ام ، سر به هوا درین زمین
درین مجال عاشقی ، بر تو کسی حریف نیست
تمام دل نوشته ها ، به وصف توست مه جبین
عالمخدا، یکتا تویی، آدمخدا گشته فزون،
ای همزبان من، چرا حال زبان گشته زبون؟
دین دشمن من گشته است یارم بت زیبای دهر،
بیگانه مزهب های غیر جان آشنا با من کنون.
خواهم، که بینی روی شید در عالم هر تیره دل،
روشن طلوعی بی غوروب، دنیای دل، دنیای دون.
ملّا خورد خون جگر، بدخو شود شاگرد او،
طفل دبستان زمان دلهای ما را کرد خون.
در مرز و بوم هستیت بیم مریضی بد ترا،
تا بام نفتد بر سرت باید زنی زیرش ستون.
دنیا همه دو نپرور است، دون یا ز ما بالاتر است،
گردون بچرخ
برخیز ای برادر ای جان من فدایتبر خیز و کن تماشا بر پا شده قیامت
داغت زده برادر آتش به جان خواهرخاکم به سر برادر ای وای در عزایت
بعد از تو هتک حرمت از خیمه ها شد ای وای بر خاندان عصمت گشته بسی اهانت
برخیز کز فراغت بشکسته قامت منبنگر که خواهر تو شد راهی اسارت
آزرده گشته پای اطفال روی شن هابرخیز تا نمایی از کودکان حمایت
صبر و قرارم از کف بیرون شد ای برادربنگر مرا پریشان اما مکن ملامت
چشمان من ز داغت گردیده چشمه ی خونکرده به تن دو عالم رخت عزا ز دا
در بدن رمقی نمانده و وی به مانند خط کش ژله ای های بی کاربرد خورنده مخچه، از آن سو به این سو میفتم و در جای جای جسم ، گویی کوه بلند قامتی صدها سال بر بدن سنگینی می کرده، درد و ناله بر می خیزد، از دو خواهر و بردار کوچک ژیگولانه ام، ویروسی بر من چیره گشته و از شب هنگام گذشته، معده بود که پس می زد خوراک ها و مانند فواره ای بر گلویم فشار می آورد و سردرد نیز همراه آن، بیشتر مرا سرشار از بیحالی می کرد، دیگر آنکه، نشانه های سرما زدگی بر ما دیده می شد و از ب
اربعین یعنی حماسه عاشقی و انتظار/دلبری خالصانه بندگی کردگار/میرود پای پیاده زائرش سوی حسین/برترین احساس عزت درتمام روزگار/کربلاداردشکوهی بی نظیر وباهدف/زینب وسجادداده بهر شیعه افتخار/باولایت تاشهادت شد شعارعاشقی/شیعه ودین وبصیرت بهرعالم آشکار/دررکاب رهبرخود گشته آماده زشور/دشمنان ازوحدت ما درشکست واحتضار/برلب زائر سراسر هست ذکریاحسین/یک یک آیات قرآن گشته آنجاانتشار/عشق ثارالله داردوحدت و دلدادگی/اربعین این عاشقیها هست شوق انفجار/زم
یک امام جمعه شد مهمان عاشورائیان/همنشین با شهیدان درشب قدری عیان/حضرت خرسندرا خرسند رحمانی رسید/گوهرتقدیراو گشته شهادت درجهان/استجابت دردعایش زودمعنا گشته است/مثل مولایش علی پرزد بسوی آسمان/قاتلش چون ابن ملجم خنجراز رو بسته بود/شمرگونه باجنایت هست درخیل بدان/لیک اندر کازرون گشته عزایی بس بزرگ/درفراق یاررهبر چشمها شد بی امان/خوش بحال برشهیدان رهنمای عالمند/زمزم آمادگیها داده بر صاحب زمان/
 
_بهش گفتم خیره!
+گفت تا تعریف مون از خیر چی باشه!
_گفتم همین که زمان درستش میکنه خیره!
+گفت چی بگم!
_گفتم شکر
+نگام کرد
_گفتم خدا ما رو به میزان صبرمون آزمایش میکنه!
+ گفت من که طاقتم سر اومده!
_ گفتم امام صادق فرمودند: صبر که تمام شود فرج می آید!
+گفت یعنی صبرم تموم شه همه چی تموم میشه و خلاص!؟
_ گفتم تازه اون روزیه که میفهمی چرا قبل از اون نشده!
+ گفت گیجم کردی!
_ گفتم خدا هیچ وقت دیر نمیکنه، اگر دیر شده بدون هنوز موعدش نشده! پس صبر میکنی و به وعده اش ا
شما که انقد تو زندگی ما سرک میکشین پستامو خوندین نه؟هنوز نمیترسین؟هنوز نفهمیدین با چی طرفین؟محدثه هرگز تکیه گاهشو از دست ندادهو اینو تو مغز کوچیک سیاهتون جا بدین!ما به قضاوت یه عده گردوی پوسیده نیاز نداریم!امیدوارم دیگه تکرار نشه چون صبرم تموم شده...بدم تموم شده!
ای خدا ، ای خالق عشق و شعور
ای خداوند گرامی ای غفور
کن کمک تا آنکه برداریم ما 
گام دوّم با خردمندی و شور
کشور ایران کند با اقتدار
از گذرگاه خطرناکش عبور
با تعمّق کرده دشمن را فلج
حق شود حاکم در اجرای امور
حال و روز تک تک مردم شود
پر زشادیهای همراه غرور
صبر آنها میوه ی خود را دهد
صلح و خوبی بهر عالم با وفور
روبروی ظلم و جور شرق و غرب
گشته دولتهای اسلامی جسور
یک نگاه تازه حاکم تا از آن
رهبران مسلمین گشته فکور
از تشرهای شیاطین واهمه
گردد از کلّ مسلم
ﺭﻓﺖ ﺶ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻔﺖ :
ﺴﺮﻡ ﺧﻠ ﻭﻗﺖ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺑﺮﻧﺸﺘﻪ ﺧﻠ ﻧﺮﺍﻧﻢ ...
ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩند :
ﺻﺒﺮ ﻦ ﺴﺮﺕ ﺑﺮﻣ‌ﺮﺩﺩ ...
ﺭﻓﺖ ﻭ ﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺩﺮ ﺑﺮﺸﺖ ﻭ ﻔﺖ :
ﺲ ﺮﺍ ﺴﺮﻡ ﺑﺮﻧﺸﺖ ؟!؟
ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩند :
ﻣﺮ ﻧﻔﺘﻢ ﺻﺒﺮ ﻦ؟!؟ ﺧﺐ ﺴﺮﺕ ﺑﺮﻣﺮﺩﺩ ﺩﺮ ...
ﺭﻓﺖ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺴﺮﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺸﺪ ... ﺑﺮﺸﺖ؛ ﺁﻗﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩند :
ﻣﺮ ﻧﻔﺘﻢ ﺻﺒﺮ ﻦ ؟!؟
ﺩﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﺎﻭﺭﺩ ... ﻔﺖ :
ﺁﻗﺎ ﺧﺐ ﻘدﺭ ﺻﺒﺮ ﻨﻢ ... ﻧمیﺗﻮﺍﻧﻢ ﺻﺒﺮ ﻨﻢ .. ﺑﻪ
بسم الله النور
شب بود. روى زمین دراز کشیده بود و منم کنارش نشسته بودم. داشتیم از اوضاع و احوال دلامون حرف میزدیم. وسط حرفاش یه چندبارى گفت اینا امتحاناى خداست. هى هیچى نگفتم ولى یه جا دیگه صبرم تموم شد! گفتم چیه بابا تو هم هى هرچى میشه میچسبونى به خدا و امتحاناش!
ادامه مطلب
هر که نبود خیرخواه زندگی،
گیرد او را آخر آه زندگی.
زنده دارد هر که یاد مرده را،
زنده باد او در پناه زندگی.
ما گنهکاران بی عیبی خویش،
بهر هر عیب و گناه زندگی.
دیده عیب کس نبینیم عیب خویش،
کور گشته در نگاه زندگی.
 رهبلد رهگم زند در نیمه راه،
گشته خود گمراه راه زندگی.
گر کسی با کوته عقلی غافل است،
روسیه روز سیاه زندگی.
گر کسی چاهی کند از دشمنی،
می فتد آخر به چاه زندگی.
1هیچوقت به اندازه ی الان امنیت خاطر از زندگی مشترک مون نداشتم. این آرامش و اطمینان وصف نشدنی ناشی از گذراندن اون دوران مزخرف و بد و پراسترس بود که خیلی ضربه بهم وارد کرد اما صبرم نتیجه داد و این روزها رو هم دیدم الحمدلله
2برای خاله جونم دعا کنید که بیمارستانه و برای دخترخاله عزیزم که همه ی کارها رو دوششه و دست تنهاست و خسته ی خسته..
 
حسابداری صنعتی( اصل بهای تمام شده) شاخه‌ ای از حسابداری است که وظیفه جمع‌آوری اطلاعات مربوطه به عوامل هزینه و محاسبه بهای تمام شده محصولات را بر عهده دارد.
 
حسابداری بهای تمام شده شاخه‌ای از حسابداری دستیابی به بهای تمام شده‌ی محصولات واحد تجاری است. این هدف با درنظر گرفتن بهای تمام شده‌ی ورودی‌ها در تمام مراحل تولید و هم‌چنین هزینه‌های ثابت، نظیر هزینه‌ی استهلاک تجهیزات سرمایه‌ای حاصل می‌گردد. در حسابداری بهای تمام شده، این هزین
یا حسین
اصلا فکرش را هم نمی کردم 
دعای عرفه ات هم آنقدر جانسوز باشد
دارم می سوزم... 
بیچاره ام کردی وقتی ندا سر دادی:
{... محل روییدن دندانهایم،... و بار بر مغز سرم و رسایى رگهایى طولانى گردنم، و آنچه را قفسه سینه ام در برگرفته، و بندهای پى شاهرگم، و آویخته هاى پرده دلم، و قطعات کناره هاى کبدم،... خلاصه با تمام این امور گواهى مى دهم بر اینکه اگر به حرکت مى آمدم و طول روزگاران، و زمانهاى بس دراز مى کوشیدم، بر فرض که آن همه زمان را عمر مى کردم، که شکر
چله آمدبرنمازجمعه مثل انقلاب/گام دوم راولایت امتش کرده خطاب/در سپهرعزت آن شیعیانش سرفراز/این نمازپرفضیلت مثل شمس وآفتاب/جای خودرابازکرده خدمتش بی انتها/گشته آدینه برایش باصفاو پر ثواب/هم به قرآن خدا وهم به گفتار نبی/حامیان برولایت سوی جمعه در شتاب/ازبصیرت قلبهایی مملو آرامش است/کاخ دشمن برسراو بارها گشته خراب/درثواب حج وعمره هرمصلی شدشریک/دورمی سازد زشیعه سختی وزجروعذاب/روح تقواو خلوصش رمی شیطان رجیم/گشته ذکرالله اکبر درحدیث ودرکتاب/ی
اول ذیقعده آید شیعیانش شادمان/نورباران گشته عالم هم زمین و آسمان/دخترموسی بن جعفر آن سپهر برتری/گشته میلادشریفش رحمتی بهرجهان/مظهرجودوکرامت حضرت معصومه است/بارگاه فاطمیه گلشن امن وامان/شادمانی از قدومش آفرینش راگرفت/خواهر مولارضا شد مقتدای شیعیان/قم ز یمن مقدم او گشته است دارالشفاء/آفرین برخلقت اوبر خدای لامکان/او حریم اهل بیت و شافع روز جزاء/شدکریمه حضرت اوآشکارا ونهان/بارگاه باصفایش هم امید مسلمین/زائرمعصومه باشدمهدی صاحب زمان/شدپن
گشته ویران
بارگاه قدس انوار الهی
قبرهای جمله خاکی   
بی ضریح و سایبان
در کوره ی گرمای خورشید
زین مصیبت
اشک غم جاری است
از ابر دو چشم آسمان هم
خادم این قبرها
باران اشک مومنین است
صحن آنها
وسعتش تا قلب پاک متقین است
می توان دریافت اوج غصه را
از سنگ ها ی داغ صحرا و بیابان
بادها هم خاک غم ریزند بر سر
قبرهای گشته ویران
جمله شب ها
فاقد شمع و چراغان
ظهرهای داغ و سوزان
هشتم شوال شد
وهابیت
این دشمنان دین و قران
بقعه ها
گلدسته ها را
یک به یک بنموده ویرا
یوسف
زهرا(س) اسیر بند زندان گشته است
درغم او دانه ی زنجیر گریان گشته است
صد
شرر بر جان او افتاده از زهر جفا
بس که می سوزد تنش، افتان و خیزان گشته است
چاه
زندان قتلگاه او شد از جور زمان
در عزایش آسمان هم اشک ریزان گشته است 
سوخت
مغز استخوان شیعیان از داغ او
چشمشان خون است و دلها نیز سوزان گشته است
بهر
حفظ دین و ایمان داده جان خویش را
هر مسلمان زاده ای سر در گریبان گشته است
گشته
از چه صورتش مانند زهرا(س) نیلگون؟
صورت او نیلی از رنج فراوان گشته است
یوسف
زهرا(س) اسیر بند زندان گشته است
درغم او حلقه ی زنجیر گریان گشته است

صد
شرر بر جان او افتاده از زهر جفا
بس که می سوزد تنش، افتان و خیزان گشته است

چاه
زندان قتلگاه او شد از جور زمان
در عزایش آسمان هم اشک ریزان گشته است 

سوخت
مغز استخوان شیعیان از داغ او
چشمشان خون است و دلها نیز سوزان گشته است

بهر
حفظ دین و ایمان داده جان خویش را
هر مسلمان زاده ای سر در گریبان گشته است

گشته
از چه صورتش مانند زهرا(س) نیلگون؟
صورت او نیلی از رنج فراوان گشته

مرا نکاوید ،مرا بکاریدمن اکنون بذری درستکار گشته ام !مرا بر الوارهای نور ببندیداز انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازیدگوش هایم را بگذارید تا در میان گلبرگهای صدا پاسداری کند ،چشمانم را گل میخ کنید وبر هر دیواری که در انتظار یادگاری کودکی است !بیاویزید ..در سینه ام بذر مهر بپاشید تا کودکان خسته از الفبا در مرغزارهایم بازی کنند ،مرا نکاویدواژه بودمزنجیر کلمات گشته ام ،سخنی نوشتم که دیگران با آرامش بخوانندمن اکنون بذری درستکار گشته ام ،م
شبه پیغمبرعلی اکبررعناجوان/روز عاشوراکشیده پربسوی آسمان/پور زیبای حسینی زمزم احساس بود/اسوه گشته تاقیامت ازبرای شیعیان/حضرت اودرجوانی بود مرد بندگی/خلق وخویش مثل احمد ازبرای عاشقان/جنگ اوبادشمنانش یادمانی ازعلی/درحماسه مثل حیدر هم شجاع وقهرمان/تیروشمشیری زدشمن فرق مولاراشکافت/آسمانها گریه داردازبرایش بی امان/روی زانوی حسینی راس خونین علی/سخت گشته بهربابا لحظه پرواز جان/شیعیان ازداغ مولا اشک ریزان میشود/گریه کرده بهراکبر مهدی صاحب ز
هفته وحدت سراسرافتخارو عزت است/مسلمین راشادمانی در پناه رحمت است/گشته میلاپیمبر رحمه للعالمین/نام زیبای محمد برجهانی برکت است/بنده خوب خدا و اشرف مخلوق رب/سرفرازی رسالت انبیاء راشوکت است/گشته شیطان ستمگر خوار ورسوا و خفیف/دشمنان دین ماراصدشکست وذلت است/شیعیان ومسلمین راگوی تبریک زیاد/هفته خیر و شکوه و شادمان وحدت است/باولایت با بصیرت صبح پیروزی رسد/این همای جاودانی باسلاح همت است/هفته وحدت بگردد خواستگاهی برظهور/عشق مهدی بر مسلمان برتر
متن آهنگ ای وای بر ما از حامد نیک پی تقدیم به شما عزیزان ...زلف آشفته ات ، گشته آرام ِجاندل که رفت از بَرم ، تو کنارم بمانعقل راهی‌ نبرد ، مست و دیوانه شدعاشقی کن چُنان ، همچو افسانه شوای وای وای بر ما ، عشق داد بر بادهستیِ ما راای وای وای بر ما ، عشق داد بر بادهستیِ ما راوای اگر لحظه‌ ای ، بی‌ غمت بگذردآه عشقت ببین ، تا کجا میبَردیک نگَه کردی ، و بی‌ دل و جان شدمتا بسازی مرا ، سخت ویران شدمزلف آشفته‌ ات ، گشته آرامِ جاندل که رفت از بَرم ، تو کنار
قبل از ازدواج یکی از ترس‌هایم پرجمعیت بودن خانواده همسرم بود. برای منی که چندان حوصله رفت و آمدهای خانوادگی را نداشتم، ورود به خانواده‌ای با پنج خواهر و برادر کمی ترسناک بنظر می‌رسید. ترسم از این بود که بیفتم در چرخه مهمانی‌ها و دورهمی‌های خانوادگی و مولودی‌ها و روضه‌های زنانه که با توجه به فضای مذهبی خانواده‌اش، چندان دور از ذهن بنظر نمی‌رسید. می‌ترسیدم صبرم تمام شود یا مجبور شوم آنی باشم که نیستم، که دوست ندارم باشم. اینطور نشد ولی
من خداى عشق و صبرم . . .

کهیعص . . .امروز را نه در این ٥ حرف ، که در حرف آخرش باید جستجو کرد ، در "صبر"ى که امیرالمؤمنین(ع) سفارش کرده زینب(س) را ، در خبر از مصیبتى عظیم ، که عظیم تر از آن در آسمان ها و زمین نیست ، و زینب نقطه ى پرگار است در این واقعه . . .از همان لحظه اى که تنش لرزید با شنیدن یک جمله : اَعوذُ بِالله مِنَ الْکَـرْبِ وَ الْبَـلا . . .داغ تمام خانواده را دیده ، اما همواره حضرت شاه(ع) بوده براى تسکین دردهایش ، ولى این مرتبه فرق دارد ، س
ازداغ بابا یوسف زهرابگرید/در این مصیبت ماه خوش سیمابگرید/خلوت نشین نیمه شبهای پرستش/مظلوم دوران بازهم تنهابگرید/بر عسکری دشمن نگر زهرجفاداد/بر ماتم اوحضرت یکتابگرید/درد یتیمی بهرمهدی سخت گشته/با سوگواری بهراومولابگرید/ماتم سرای حضرتش یادازمحرم/همراه مهدی شیعه وآقابگرید/اشکی به چشم حضرت صاحب زمان است/در سامرا هردیده برنابگرید/برقلب مهدی سخت گشته این مصیبت/حتی نسیم و باد درصحرابگرید/باشدظهورش مرهمی از بهربابا/شیعه برایش تاخودفردابگرید
ســــزاوار مـــــــرد نیست!
ما را تمام لذت هستی به جستجوستدر پشت چارچرخه ای فرسودهکسی خطی نوشته بود:” من گشته ام، نبود!تو دیگر نگرد، نیست ”این آیه ملال در من هزار مرتبه تکرار گشت و گشتچشمم برای این همه سرگشتگی گریست…چون دوست در برابر خود می نشاندمشتا عرصه بگوی و مگوی می کشاندمشدر جستجوی آبی حیات؟در بیکران این ظلمات آیا؟در آرزوی رحم؟ عدالت؟دنبال عشق؟دوست؟ما نیز گشته ایم!
ادامه مطلب
دانلود آهنگ نوحه و مرثیه سرایی کویتی پور ممد نبودی
Download Nohe Koweiti Pour Mamad Naboodi
آهنگ غمگین مخصوص آزاد سازی خرم شهر با صدای غلام کویتی پور بنام ممد نبودی
دانلود مرثیه و نوحه بسیار زیبا ممد نبودی با صدای ماندگار غلام کویتی پور
دانلود آهنگ خاطره انگیز ممد نبودی غلامعلی کویتی پور
شعر این سروده توسط جواد عزیزی از هم رزمان ”شهید محمد جهان آرا”
به مناسبت سالگرد این شهید بزرگوار سروده شده است ….
برای دانلود نوحه به ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن نوحه و م
فکر کنم یه مشکلی تو نوشتم هست هنوز کشفش نکردم متاسفانه... ولی سعی میکنم ادمیزادی تر بنویسم... اینم واسه این گفتم که خیلیا پستامو نمیخونن یا یه خط ازش میخونن یه چیزی میگن یا هم که از کامنتا یه کامنتی میذارن... البته بعضیام تا تهشو میخونن که مدیونشونم...
 
پ.ن: چند روزه میخوام پست بزارم درگیر یه عکسم فقط:( میخواستم یه عکس قشنگ بگیرم ولی نمیشه واسه اون عکس باید تا 20 فروردین صبر کنم... حالا صبرم بکنم دیگه ذوقم میپره... یا باید بیخیال بشم یا یه جور دیگه
باران اشک شیعیان داغ محمد است/سوگ بزرگ این جهان داغ محمداست/اوخاتم پیمبران محبوب کردگار/گریه برای دوستان داغ محمد است/حیدروفاطمه زاو غمدیده گشته اند/تاریک گشته آسمان داغ محمداست/سبطین مصطفی نگرغمگین حضرتش/باشد عزای بیکران داغ محمداست/حتی خدای احمدی گردیده سوگوار/رفته زدین ماامان داغ محمد است/اندر مدینه بهراو باران گریه هاست/غمنامه هاشده عیان داغ محمد است/صاحب عزای حضرتش مهدی فاطمه/گریدبراوبه هرمکان داغ محمداست/
هرجا نظر اندازم، طرحی­ست ز فیزیکش  هم نوع کوانتیکش هم نوع کلاسیکش
بر سفره ی درویشان، پنهان ز بداَندیشان  پیدا شده بر ایشان، طرحی ز مکانیکش
از میکده واماندم، دانشکده­ شد جایم تقدیر بزد گولم، با شیوه و تکنیکش
از جانب میخانه، رفتم به رصدخانه  با خنده­ ی مستانه، دلشاد ز اُپتیکش
دیدم ز تلسکوپ هم پنهان شده آن مه­ رخ  گفتا بُود این خارج، از قدرت تفکیکش
این شاعر شوریده، زان زلف کوانتیده هرچند جفا دیده، کی آمده دَر جیکش؟!
چشمش شده چون لاله، خیس
اشک چشمان روی گونه مثل دریا میشود/درفراق حاج قاسم غم به دلها میشود/راه ورسم عاشقیها از سلیمانی رسید/شیعه باگلواژه او عشق طاهامیشود/درجهان محبوب گشته باشهادت آن عزیز/انتقامی سخت اینک مزداعدامیشود/حیف این سرداردلها بامصیبت نامه اش/تاقیامت نام نیکش دردلم جا میشود/قهرمان عرصه جنگ ودفاع وانقلاب/میزبانش درجنان حیدر و زهرامیشود/تسلیت گویم به رهبر مالک وعماررفت/داغ سنگینش کنون شوری به دنیامیشود/شد مزارش جاودانه چون حرمهادر قلوب/راه ورسم حاج قا
جمعه هاتامیرود دلها پریشان میشود/هرامید وصل مولاهم پشیمان میشود/غم فراوان گشته اینک درزمین و زندگی/شیعه هم ازظلم دشمن باز گریان میشود/قلب عاشق خوگرفته با سپهرمهدوی/تاشود پایان جمعه قلب حیران میشود/مژده ها دادند بهر آن ظهور ناب او/دیده ودل درحوادث پرز افغان میشود/وقت آن گشته که باهم رهرومهدی شویم/باولایت قلب مومن گنج ایمان میشود/این علامتهای دنیا عطر او آورده اند/باظهور ناب مهدی سخت آسان میشود/
." سردارِ بی ادعا ".خیره گشته چشمِ دنیا سوی توخون سرخت کرده زیبا رویِ تو.دور بودی از وطن وا غُربتاپیروِ راهِ شهیدان خویِ تو.پیکرت شد قطعه قطعه وایِ منگفته شد گشته جدا بازویِ تو.دلبری هایت زِ امت دل رُبودملتی همراه شد تا کویِ تو.نام یک ملت  سلیمانی شوَدکودک و پیر و جوان رهپویِ تو.خیزشِ امت نگر سردارِ مادر جهان بر پا کنیم اردویِ تو.با سپاه قدس یورش می بریمبر ستمکاران با نیرویِ تو.حک کنم اسمِ تو را بر سینه امعاشقانه می شوم همسویِ تو.شاعر: حبیب رضائ
اسلام وقرآن باولایت گشته معنا/با حضرتش دنیای مابسیارزیبا/اوریشه خوبی خلقت درزمین است/مفهوم زیبای پرستش هست مولا/گنج ولایت گوهروالای دین است/قسط وعدالت ازسپهراوست برپا/دشمن وشیطان بابصیرت هست نابود/وحدت فراگیراز وجوداوست هرجا/اسلام داده عشق اوراباشهادت/ایران مابانام اوالگوی دنیا/سیدعلی نامی که دردل همنشین شد/یادآور شور ولایت گشته آقا/باعشق او آرامشی درمیهن ماست/محبوب باشد حضرتش درکل دلها/راه امام وهرشهیدی خط رهبر/اواز تبار اهل بیت و نو
سیزده آبان بود روز شکست دشمنان/مرگ آمریکا رسیده ازبرای این جهان/هست استکبارعالم مثل شمر و حرمله/عامل شروجنایت هست اودرهر مکان/بهرنابودی دشمن وحدت وایثارهست/پیروی از ولایت خصلت ایرانیان/بابصیرتهای ملت دشمنان رو درزوال/افتخاری گشته میهن ازبرای شیعیان/وحدت ما دشمنان رابازرسوامیکند/کشورمابا شهیدان هست دائم جاودان/در دفاع از ولایت ملت ما در رکاب/قلب ایرانی همیشه بر خمینی یادمان/سیزده آبان ایران گشته یوم الله ما/ازبرای رهبرما امت اوگلفشان/آ
مرگ برغرب وسعوی که جنایت میکنند/برمسلمانان وشیعه هم خیانت میکنند/کارشان تزویر وظلم و هر جنایت درجهان/از ستمهای یهودی هم حمایت میکنند/پرشده دنیاهمیشه از شقاوتهایشان/خویش راهمکار شیطان بارذالت میکنند/گشته است آل سعودی محورشرو بدی/بهرشیعه ظلمهایی با شقاوت میکنند/کاسه صبر مسلمان گشته لبریز ازستم/خویش راآماده باش برولایت میکنند/دوره آخرزمان وآن ظهور مهدی است/شیعیان پادررکاب او حمایت میکنند/
غم مخور گر حاکمی دزد می شود                                                 شکوه ز بی کفایتی دوران می شود
غم مخور خزانه خالی کرده است                                                  غم بخور مردمی بی خرد پرورده است
مردمان چشم بسته پای بقچه رفته اند                                          بی خیال زعلم و عالم دوران رسته اند
مردمی که بهر دزدان دست می زنند                                            حق شکوه و ناله زخود پر می زنند
مردمان با دست زدندحناق گیرند                     
موشک به موشک اقتدارانقلاب است/ضربه به دشمن افتخار انقلاب است/باشدجواب غرب وآمریکافقط این/عزت پیام آشکارانقلاب است/ایران ماالگوی ایثارزمین شد/چون باولایت پاسدار انقلاب است/داده شهیدان زیادی بهر اسلام/گنج شهادت هم نثار انقلاب است/مثل سلیمانی برایش جانفشان شد/حاج قاسم ایران عیار انقلاب است/اوباشهادت ضربه اش غرب ویهودی /چون بارفیقان هم که یارانقلاب است/خونش طریق حق شده تاآن فلسطین/آماده باش شیعه کارانقلاب است/تاروز مهدی که فرج حاصل بگردد/ه
کربلا آموخته برما مطیع رهبریم/در رکاب حضرت او جانفشان ویاوریم/میشودبرماولایت حجت پاک خدا/حافظ اسلام وقرآن ازبرپیغمبریم/مثل عمارولایت بابصیرت گشته ایم/یاعلی گویان سراسرآشنای حیدریم/وحدت وعزت همیشه حاصل فرزانگی/جرعه نوش باولای چشمه های کوثریم/ازحسین و یاورانش درس اخلاص ووفا/ تا قیامت جانفدای آن ولی سروریم/تابع زینب فراوان درسرای زندگی/رهروراه شهیدان تابه روزمحشریم/شدحماسه اربعین وشوربرپاگشته است/هریکی سربازرهبردرمیان لشکریم/هست این آ
تنهای تنهاشدعلی ازبعد زهرا/باچاه دارد دردل بسیارمولا/گشته فراق فاطمه هرلحظه جانسوز/شداشک چشمان علی راهی دریا/بهریتیمانش علی مرهم گذاراست/آرامش شیعه فقط این عشق آقا/دخت نبی مهمان بابادربهشت است/راحت شده از ظلم دشمن بهردنیا/رکن ولایت فاطمه درزندگانی است/سخت است بهرمرتضی مولای تنها/با یادمان فاطمیه زنده مانده/یک انتقامی سخت دارد سوی اعدا/دیگر علی همتا وغمخواری ندارد/یار ولایت گشته است مهمان یکتا/سوی بقیع وکربلاهم سوگوار است/او انتظاری میک
گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شودگاهی نمی شود که نمی شود که نمی شودگاهی بساط عیش خودش جور می شودگاهی دگر، تهیه بدستور می شودگه جور می شود خود آن بی مقدمهگه با دو صد مقدمه ناجور می شودگاهی هزار دوره دعا بی اجابت استگاهی نگفته قرعه به نام تو می شودگاهی گدای گدایی و بخت باتویار نیستگاهی تمام شهر گدای تو می شود…گاهی برای خنده دلم تنگ می شودگاهی دلم تراشه ای از سنگ می شودگاهی تمام آبی این آسمان مایکباره تیره گشته و بی رنگ می شودگاهی نفس به تیزی شمش
گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شودگاهی نمی شود که نمی شود که نمی شودگاهی بساط عیش خودش جور می شودگاهی دگر، تهیه بدستور می شودگه جور می شود خود آن بی مقدمهگه با دو صد مقدمه ناجور می شودگاهی هزار دوره دعا بی اجابت استگاهی نگفته قرعه به نام تو می شودگاهی گدای گدایی و بخت باتویار نیستگاهی تمام شهر گدای تو می شود…گاهی برای خنده دلم تنگ می شودگاهی دلم تراشه ای از سنگ می شودگاهی تمام آبی این آسمان مایکباره تیره گشته و بی رنگ می شودگاهی نفس به تیزی شمش
مرحباایرانیان راازبرای این حضور/درتجلی حماسه خلق کرده یک سرور/چهره دشمن زوحدت خوارورسوا گشته است/آفرین برملت ماازبرشور وشعور/شدفلسطین پاره تن ازبرای مسلمین/مسجدالاقصی گرفته از ولایت تاج نور/ظلم اسرائیل غاصب درجهان مملو شده/غرب وآمریکابرایش حامیان ظلم وزور/ریشه کن بایدبگردد این یهودی زمین/چونکه اسرائیل خائن ازفتوت گشته دور/روزقدس آمد مسلمان این حماسه افتخار/میرساند سوی مهدی آن تجلی ظهور/
ای همای باسعادت کن جهان رابی نیاز/باتجلی ظهورت شیعیان را سرفراز/نیمه شعبان رسیده شادمانی آمده/شدقنوت مهربانی گلشنی اندرنماز/هرکسی ازدوری تواشک زمزم میکند/منتظربهرظهورت تاشودبرشیعه باز/آیت توحیدنابی و امید اهل بیت/گشته این دوران غیبت بهرعالم جانگداز/مهربانی ات فراوان ظلم راپایان دهی/برقلوب پاک مومن نام توشددلنواز/وقت آن گشته ظهورت این جهان زیباکند/بهرسختی های عالم نام توشدچاره ساز/
ازفراق روی مهدی اشک ریزان میشود/چشمها ازدوری او باز گریان میشود/درتمنای وصالش سالها درانتظار/تشنه لب سیراب آن رخسارجانان میشود/اوبود گنج فضائل در حریم اهل بیت/شیعه هم از برکت او لطف واحسان میشود/حضرتش مشکل گشای کل عالم گشته است/بادعایش سختی ماباز آسان میشود/بهراو یاران بسیاری فراهم گشته است/لشکری آماده سویش مثل ایران میشود/رهبرماکربلایی جانفشان مهدی است/تاظهورش امتحانی قلب وایمان میشود/
.
ڪاهی ڪہ با آهی...
بلرزد دامݧ صبرم..!!
تویی سنڪَ وبہ طوفاݧ ها.. شڪیبایی.. شڪیبایی..!!
#معینی_ڪرمانشاهی
.
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
قسمت اول را بخوان قسمت 86
مرد مقابلم، چشمانش اشک آلود گشت و تنه بر دیوار کوباند.
-باورم نمی شه، خودتی؟ بی معرفت، تو می دونی عمه ی من توی این چندسال چی کشید؟ چرا انقدر دیر؟ چرا وقتی که...
وخامت و دهشتی، در مجرای قلبِ پر تلاطمم بلوا بر پا نهاد.
-وقتی که چی؟
محرم یا نا محرم را نمی توانستم تشخیص دهم، چه برسد به آن که بتوانم پسری که ادعا می کرد هم خون من است را آنالیز بنمایم. جلو رفته دست بر یقه اش چسباندم.
-مادرم چی شده؟ بگو که زنده است، بگو منتظره من برم
درسحرطوفان عشق وبندگی حاصل شود/دین وایمان و ولایت بهرما کامل شود/معرفت لازم برای هرستایش گشته است/زمزم اشک محبین نیمه شب نازل شود/محور دربندگی شدعشق ناب اهل بیت/کشتی دین باولایت راهی ساحل شود/بادعا وبا توسل هرگره را وانما/نقشه دشمن فراوان بهرماباطل شود/کشورایران ماشد اسوه روی زمین/برکمالات زیادی این وطن نائل شود/کن دعادرنیمه شبها برظهورمهدوی/تافرج برآل احمد درجهان عاجل شود/
عیدفطرآمد سراسررحمت بر مسلمین/واقعا باشد مبارک از برای مومنین/بعدیک ماه مبارک لذتی دارد قبول/بر شکوه مردمانش صدهزاران آفرین/اول شوال عیدی میدهد ایزد به ما/شادمان گرددمسلمان ازبرایش اینچنین/تقویت ایمان شیعه میشود باافتخار/مملوعزت وبرکت گشته است روی زمین/بانمازی عاشقانه وحدتش شدمنتشر/با ولایت گشته معنا درجهان ارکان دین/عیدی ایزدبه شیعه شدظهور مهدوی/دررکاب نائب او جانفشانی دلنشین/
گشته میلادحسینی وعلمدار حسین/مرحبا برپاسداران یارو ودلدارحسین/شدسپاه انقلابی اسوه اش ازکربلا/خارچشم دشمنان شدمهدایثارحسین/هرکجایی پاسداران خدمت ملت کنند/چون سلیمانی برایش هست سردارحسین/برولایت یارناب و پاسبان انقلاب/مثل عباس است ومالک قلب اسرارحسین/دشمن ماازخباثت طعنه داردبر سپاه/ریشه کن غرب ویهودی هست آثارحسین/دررکاب رهبرما میزندهرفتنه را/این سپاه بابصیرت گشته آثارحسین/آمده دنیابداند یاور مهدی شود/دائما لبیک دارد بهرهربارحسین/
عزت اسلام وقرآن درمرام جمعه ها/وحدت وشورحماسه درکلام جمعه ها/باولایت محوری شد یاری دین نبی/لشکری گشته فراهم باپیام جمعه ها/هرنمازجمعه آن بابصیرت آمده/درمصلی سوی مهدی شدسلام جمعه ها/خطبه اش دارد سفارش سوی تقوا وهدف/معرفت حاصل بگردد بهرگام جمعه ها/برعبادتهای ایزد میدهد اخلاص را/یاوری برولایت شدبکام جمعه ها/کن دعااز بهرمهدی تاظهورش سررسد/چونکه باشدحضرت اوآن امام جمعه ها/
سر شب تا به سحر گوشه زندان چه کنمدل آشفته چو گیسوی پریشان چه کنم
گاه پروانه صفت سوختم از هجر رضاگاه چون شمع مرا سینه سوزان چه کنم
آرزویم به جهان دیدن روی پسر استسوختم،سوختم از آتش هجران چه کنم؟
کنج زندان،بلا گشته ز هجران رضاتیره روز من از شام  غریبان چه کنم
نه رفیقی به جز از دانه زنجیر مرانه انیسی به جز از ناله و افغان چه کنم
به خدا دوری معصومه و هجران رضامی کشد عاقبتم گوشه زندان چه کنم
از وطن کرده مرا دور،جفای هارونمن دل خسته سر گشته و حیران چ
ولی کو دامن فهمی سزاوار گهرباری
دهان بستم خمش کردم اگر چه پرغم و دردم
خدایا صبرم افزون کن در این آتش به ستاری
مولانا
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
گشته سر سبزدگر باره به هنگام بهار    خالدآباد و من و سرو قد و قامت یار
            گشته خرم چمن و لاله و نسرین و دمن        
      بلبلان چهچهه زن طوطی و قمری و هزار
         شده خاکش چو بهشت و شده زیبا و تمیز      
      مردم از بوی ریاحین شده سر مست و خمار
             خالداباد مرا چون گلی از گلزار است           
        جان و دل را کنم از مهر به پایش ایثار
             لعبت ماهرخ زهره جبین است این خاک             نمکین چشم و سهی گردن و گلگ
ندبه خوان جمعه باشد چشمهای انتظار/ازفراق روی مهدی شیعه گشته بیقرار/دشمنان دین احمدظلمشان بی انتهاست/هق هق گریه ز چشمان سوی مولاآشکار/سختی درزندگانی دوره آخر زمان/لشکری ازبهرمولاسوی رهبر دلسپار/شیعه باشدبر ولایت درعمل خیبرشکن/در رکاب مهدویت میشوداوجان نثار/هرنمازجمعه ما سنگری آماده باش/بابصیرت اورسیده قله های افتخار/وقت هم عهدی شیعه باامام وهرشهید/تا زندبرجان دشمن ضربه های ناگوار/باولایت وحدتی بر مسلمین حاصل شود/بعد سختی زمستان میرسد
شبه پیغمبرعلی اکبررعناجوان/روز عاشوراکشیده پربسوی آسمان/پور زیبای حسینی زمزم احساس بود/اسوه گشته تاقیامت ازبرای شیعیان/حضرت اودرجوانی بود مرد بندگی/خلق وخویش مثل احمد ازبرای عاشقان/جنگ اوبادشمنانش یادمانی ازعلی/درحماسه مثل حیدر هم شجاع وقهرمان/تیروشمشیری زدشمن فرق مولاراشکافت/آسمانها گریه داردازبرایش بی امان/روی زانوی حسینی راس خونین علی/سخت گشته بهربابا لحظه پرواز جان/شیعیان ازداغ مولا اشک ریزان میشود/گریه کرده بهراکبر مهدی صاحب ز
مرا نکاوید
مرا بکارید
من اکنون بذری درستکار گشته ام
مرا بر الوارهای نور ببندید
از انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازید
گوشهایم را بگذارید
تا در میان گلبرگهای صدا پاسداری کنند
چشمانم را گل میخ کنید
و بر هر دیواری
که در انتظار یادگاری کودکی ست بیاویزید
در سینه ام بذر مهر بپاشید
تا کودکان خسته از الفبا
در مرغزارهایم بازی کنند
 
مرا نکاوید
واژه بودم
زنجیر کلمات گشتم
سخنی نوشتم که دیگران
با آرامش بخوانند
من اکنون بذری درستکار گشته ام
مرا بکار
روزمیلادش بگویم محض ایمان یاعلی/بهررفع هربلایی شدفراوان یاعلی/مرتضی خلوت نشین کوی رب العالمین/بادعاوباتوسل سوی احسان یاعلی/حیدرکرارباشد جانشین مصطفی/حق اسلام و ولایت حرف قرآن یاعلی/مرتضی وهمسراواسوه ی براهل بیت/میرسد ازبهرسختی ذکرآسان یاعلی/دوست دارم مرتضی راچون ولایت محورم/تانفس دارم بگویم تابه پایان یاعلی/حیدرکرارباشد شافع روزجزاء/مدح اوورد زبان هر مسلمان یاعلی/مرتضی مشکل گشای شیعیان درعالم است/وقت بیماری وغربت ذکرانسان یاعلی/دین
تعادل اقتصادی هنگامی حاصل میشود که از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
ویکی‌پدیا دانشنامهٔ آزاد
منحنی درخواست با سر نزولی برابر شدن را تعیین می سر بازار کلان زمانی که سر اقتصاد کینزی تابع سرمایه ارتباط با نرخ هنگامی که سر بازار پول کینزی فرض می شود نمایش پول گرفتن منحنی تقاضای بیمو نزولی حاصل می دست هردو. تعادل بازار با شرایطی آزادی می‌شود که سر مرتبط قیمت یک محصول سر سرسری روش می‌گیرد که تعداد می‌ توان نقش
پرشورگشته دنیابهرعزای زهرا/مزدی دراین مصیبت دارد خدای زهرا/او دختر پیمبرحامی دین وقرآن/بوی بهشت دارد هرجا ردای زهرا/ در بوستان حیدرگشته فدای مولا/خواهم زجام آقاهردم ولای زهرا/درکوثر ولایت اوقهرمان اسلام/بهر حمایت حق باشدوفای زهرا/او گلشن حسینی برمجتباست مادر/زینب دراین حوادث گشته فدای زهرا/الگوی اهل بیت وعشق امام ورهبر/دلداده شهیدان گشته صفای زهرا/امسال فاطمیه شوردگربپاشد/حاج قاسم دلاور دارد ندای زهرا/این اشک دیدگانم شدمتصل به دریا/دا
باولایت تاشهادت نقش درجانها شده/شیعه تاروزقیامت همدم مولاشده/گشته ایران ولایی اسوه روی زمین/مقتدااز نسل کوثر سیدوآقاشده/راه ورسم کربلارا درس داده دروطن/حضرت سیدعلی بین مرهم دلهاشده/ملت مااز سپهرش بابصیرت گشته است/اسوه خوبی برای شیعه دردنیاشده/بعد روح الله باشد رهبراین سرزمین/دشمنان ملت ما درجهان رسواشده/این ولایت شدطلیعه برظهورمهدوی/چون جهان آماده بهر یوسف زهراشده/
تمام خانه بازی‌های سرپوشیده شهر را با هم رفته‌ایم، چند تا؟ سه تا... و تمام پارک‌ها در شعاع پنج کیلومتری، و کنار دریا و جنگل و هر مزرعه کودکانی که با ترکیب دو خط اتوبوس یا اتوبوس-tram قابل دستیابی بود! گشته‌ایم دنبال هر کارگاه مادر و کودکی ‌که برگزار شود در شهر، چند تا یافتیم؟ فقط یکی بعد از تعطیلات مدارس... و سر زدیم به موزه کتاب کودک و سرگرمی‌های دریایی بچه‌ها. تابستان دارد تمام می‌شود، بدون مهدکودک...
پ.ن. نمی‌دانم از کی به کامنت‌ها پاسخ ن
به نظرم  تفاوت اشعار معاصر با قدیمی،مثل تفاوت چای دمی است با چای کیسه ای!تو تا به پای اشعار کهن صبر نکنی،تا مانوس نشوی و بارها با دل و جانت زمزمه اش نکنی،تا شب بیداری نکشی با آن، تا زانوی غم بغل نکنی و به پهنای صورت اشک نریزی،نمی توانی از خواندن غزل حافظ و یا سعدی لذت کافی ببری.باید صبر کنی تا دم بکشد! اما اشعار معاصر نه، می توانی در هر حالتی که هستی یک شعر از اینترنت پیدا کنی و بخوانی و لذت ببری و تمامش کنی و کمی هم از آرایه های ادبی اش تعریف کنی
ای خدا ، ای خالق عشق و شعور
ای خداوند گرامی ای غفور
کن کمک تا آنکه برداریم ما 
گام دوّم را قوی تر ، با غرور
کشور ایران کند با اقتدار
از گذرگاه خطرناکش عبور
با تعمّق کرده دشمن را فلج
حق شود حاکم در اجرای امور
حال و روز تک تک مردم شود
پر زشادیهای همراه سُرور
صبر آنها میوه ی خود را دهد
صلح و خوبیِ فراوان، با وفور
روبروی ظلم و جور شرق و غرب
گشته دولتهای اسلامی جسور
یک نگاه تازه حاکم تا از آن
رهبران مسلمین گشته فکور
از تشرهای شیاطین واهمه
گردد از کلّ
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد!در دام مانده باشد ،صیاد رفته باشدآه از دمی که تنها با داغ او چو لالهدر خون نشسته باشم ، چون باد رفته باشدامشب صدای تیشه از بیستون نیامدشاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشدخونش به تیغ حسرت یا رب حلال باداصیدی که از کمندت آزاد رفته باشداز آه دردناکی سازم خبر دلت راوقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشدرحم است بر اسیری کز گِرد دام زلفتبا صد امیدواری ناشاد رفته باشدشادم که از رقیبان دامنکشان گذشتیگو مشت خاک ما هم بر باد
گریه امان نمیدهد بهر شهادت تقی/شیعه همیشه میبردفیض وعنایت تقی/داغ جوادآمده بردل عاشقان او/قلب تمام مومنین پرز ولایت تقی/پوررضا برای ما حجت ایزدی بود/گلشن جودومرحمت روح امامت تقی/علم وسخای حضرتش گنج تمام مسلمین/روزجزاکه میرسد وقت شفاعت تقی/زمزم کاظمین اومثل فرات پرخروش/عشق تمام شیعیان گشته کرامت تقی/سوی زیارت تقی تابه عراق میرویم/تاکه بگیرم ازخدا گنج رضایت تقی/حضرت ثامن الحجج عاشق ویژه جواد/بردل شیعه میرسد رنگ سعادت تقی/گریه مهدوی نگر روز
همه چیز از یک ملاقات شروع شد، از یک نگاه، با همان نگاه اول احساس کردم که تمام وجودم او را می خواهد- بین خودمان باشد گند بزنند به این احساس حاصل از یک نگاه، به کسی بر نخورد ها! با یک نگاه وقتی تمام وجودت یکی را خواست یعنی یک جای تمام وجودت لنگ می زند-.
ادامه مطلب
بوی گیسوی یار می آید
نخل صبرم به بار می آید
 
چه نشستید؟ مژده ام بدهید
هم قطاران! بهار می آید
 
به تماشای ما بهار شگرف
با دو چشم خمار می آید
 
روشناییّ طلعتش سوی
من شب زنده دار می آید
 
عالم خفته می شود بیدار
بس که داد و هوار می آید
 
بلبلان مست و عربده خوانان
سر این رهگذار می آید!
 
سینه جر داده غنچه و در دست
تیزی تیغ و خار می آید!
 
ماه طلعت برای بار سی ام
بر سر سبزه زار می آید...
 
فکر ننما که سال نو این بار
با گرانیّ پار می آید
 
گرچه رویین تن است این
ازدواجی آسمانی برکت روی زمین/حضرت زهرای اطهرباامیرالمومنین/اول ذیحجه آمد باشکوه دین حق/این چنین پیوندنابی اتحاد مسلمین/لطف حق برشیعه آمدباولای اهل بیت/دین پیغمبر عزیزو باولایت همنشین/عشق زهراوعلی شد گوهر ایمان ما/برولایت تاقیامت صد هزاران آفرین/گشته پیوند رسالت با ولایت بی نظیر/برکت آنان حسین ومجتبی درعالمین/اول ذیحجه گشته وقت عیدی و غرور/زمزم احسان ایزدشیعیان رادلنشین/ازدواج آسمانی اسوه هرشیعه شد/مظهر خوبی واحسان ازبردین مبین/هست آه
بربهشتی کن سلام وجمله یاران او/صددرود بیکران شد ازبرایمان او/سیدو سالارگشته بر شهیدان وطن/آفرین گویم همیشه بر رخ احسان او/گوهرمظلومیت را داده است بر انقلاب/لطفها برامت ما آمداز یزدان او/گشته الگوی قضاوت با مرام دلبری/برعدالت شورداده گلشن جانان او/شدشهیدراه حق و کربلایی مسلکی/داغ اوجانسوز بوده رهبری گریان او/راه او اینک مصفا درتمام انقلاب/باولایت تا شهادت رهرو وسامان او/گشته دستگاه قضایی مقتدر اندرجهان/منتشراین نهضت ما باهمان سامان او/ای
ای عاشقان کربلابوی محرم میرسد/شیعه برای اشک وغم کوی محرم میرسد/آتشفشان عشق اواندرجهان غوغاکند/برچرخش هر ماتمی گوی محرم میرسد/باشدحسین بن علی محبوب درگاه خدا/گشته سیه پوش عزاروی محرم میرسد/زمزم برای اشکها جاری تارودفرات/تحکیم ایمان بشرخوی محرم میرسد/ایثار یاران ولی داردنشان عاشقی/جاری درآن خون خداجوی محرم میرسد/اسلام وقرآن نبی مدیون شورکربلا/همراه اوزینب که رهپوی محرم میرسد/گشته سیه پوش عزاکل جهان وکوچه ها/دلدادگی وعاشقی توی محرم میرسد/
#سر:
سر به هوایم کردی
به خیالت بگو
گاهی در تب و تاب رویا
سری به خواب من بزند

#چشم:
مژگان چشمانت
عشق را ماهرانه
بر ایوان مداین دل
و آب و آیینه چشمم دوخته است

#سکوت:
به دیوار ترک خورده سکوت
تکیه داده ام
واژه های دلتنگی
همراهی میکنند
با آواز پر هیاهو غصه
قصه سکوت ام را

#دلتنگی:
طوفان دلتنگی
شاخه های صبرم را
به پنجره خاطرات میکوبد
و تو فراموش کرده ای
در قهقهه ی خوشیهایت
هق هق دلتنگی ام را

#خدا:
آغوش خدا همیشه باز است
اگر بنشینی 
عاشق وار پشت درب
با
-چه بَد عیدی شد این
از صد عزا بدتر، چه بد عیدی
همانکه گفته بودم
بی تو خواهد شد، همان! دیدی؟
مبارکباد می‌گویند و می‌خندم به تلخواری
که باغم گشته بشقابی، بهارم سبزه‌ی عیدی
نهال ریشه سوزم را چه حاصل از بهار، آخر؟
گرفتم سبز شد در باغتان هم سروی و بیدی
گرفتم روز هم نو شد چه خواهد داد این نوروز؟
به من، یا هر زمان فرسود چون من کهنه نومیدی
به روز خویش شب می‌گویم و بدتر که جز با تو
توافق نیست آفاق مرا با هیچ خورشیدی
.
( یاضامن آهو )
دارم هوایِ مرقدت ای شاهِ مندل می طپد در سینه ام ای ماهِ من
.
از کودکی نامت شده وردِ زبانعشقت در این دنیا شده همراهِ من
.
کمتر زِ آهو نیستم مولا بیاتا بنگری بر محبسِ جانکاهِ من
.
افتاده ام در بندِ صیّاد زمان آقا نظر کن بر اسارت گاهِ من
.
چون بچه آهو بر مزارت سر نَهمدستی کشی  تا بر سرِ گمراهِ من
.
بر پنجره فولادِ تو گشتم دَخیلکافی نبوده، همّت کوتاهِ من؟
.
مهمان شدم گاهی اگر بر سُفره اتقانع نشد گویا دل خود خواهِ من
.
لایق نبودم در کنار م
 
 
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادندواندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادندچه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبیآن شب قدر که این تازه براتم دادندقدر این سحر ها را بدانیدیک فضای معنوی و یک سفره معنوی پهن شده تا برای آخرت ذخیره کنیمدر این ماه شیطان در غل و زنجیر استماه مبارک رمضانالذی انزلت فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقانالتماس دعا داریم در این سحرهای نورانی برای شفاء مریض ها . رفع بلاها و بیماری ها و آمرزش اموات.و گشایش امور.دوش مرغی به صبح م
ماه مبارک کشتی ایمان به ساحل میشود/سوی نجات مسلمین برقلب نازل میشود/بسیاربارانی شوددیده به افطارو سحر/دین باولایت بهرما هرلحظه کامل میشود/قرآن بهاری گشته وشور قرائت باشکوه/هرمحفل تفسیرآن کاشانه دل میشود/مومن زصبر روزه اش یادفقیران میکند/احسان حق برشیعیان باعشق نائل میشود/یک قطره اشک معرفت خاموش سازد آتشی/وسواس شیطانی نگر بربنده باطل میشود/پرونده اعمال ما در دست آن صاحب زمان/روز ظهورش بادعا درلحظه حاصل میشود/
تو نیمه راهه زندگی دل من پرخونه
اینجا با این قشنگیاش واسه من زندونه
سر راهو گرفتی چه بدکردی زمونه
غرورم رو شکستی چه بی‌رحمی زمونه
بازم این سو و اون‌سو منو خوب میکشی زمونه
ببین کاسه صبرم چه لبریزه زمونه
هرچی باهات راه اومدم تو باهام لج کردی
رفیق نیمه راه شدی راهتو کج کردی
+هایده(زمونه)
امام صادق  فرمود امیرالمومنین  ع  برای مرتبه دوم مردم را بجنگ معاویه بر انگیخت چون مردم انجمن گشتند ب سخنرانی بر خاست و فرمود ستایش خدای راست که یگانه و یکتا وبی نیاز و تنهاست بود او از چیزی نیست و آفرینش از چیزی نبوده آها با قدرتی آفریده که بسببآن از همه چیز جدا شده و همه چیز آز او جدا گشته آیت برای او صفتیکه بدان توان رسید نباشد و ح دیکه برای آن مثل آورند نیست آرایش لعتهااز تو صیف آو ناتوان وستودنهای گوناگون در آنجا کنم کشته وزیران است ر اه
منفعت شد گور دنیای جدید
اینچنین وضعی جهان هرگز ندید
روزِ روشن قتل و غارت میکنند
باج خواهی های شیطان شد شدید
خادمان مسلمین از قاتلان
آسمان لو داد شرّ و مکر و کید
در تمام عالم ایران مستقل
بر مواضع مانده محکم چون حدید
گشته اند همدست هم بر ضدّ او
نام حق ناحق بلرزاند چو بید
اربعین پیغام باهم بودن است
کربلا اوجی که باید رفت و دید .
#احمد_یزدانی
#کربلا 
#اربعین 
#بین_الحرمین
.
در این روز هایی که از این به اصطلاح«قرنطینه» گذشت پر حوصلگی و صبوری عجیبی را در خودم پیدا کردم.
مثلا همین دیروز فهمیدم که میتوانم ساعت ها به قل قل قلیان گلپری گوش بسپارم و تمام بینی ام را پر کنم از بوی تنباکوی برازجانی،،بی آنکه
حوصله ام سر برود.
یا مثلا شب هایی که قطره های باران میخورند به روی باهار نارنج های درخت نارنج ته حیاط،،میتوانم پیشانی ام را بچسبانم روی پنجره ی سرد اتاق خاله ملی و آنقدر نگه دارم که سینوس هایم منجمد شوند و باز هم حوصله
مرغ دلم زمعرفت رفته زیارت رضا/تاکه بگیرداز خدالطف وعنایت رضا/زائرحضرتش نگر زائر عرش کبریا/مشهدباصفای او مهد کرامت رضا/کشورمازبرکتش قبله هفتمین شده/شیعه تمام عزتش عشق و ولایت رضا/مضجع باولای او گشته چوپایتخت دین/جذب کندجهان ما گنج امامت رضا/زمزم آب صحن اومثل فرات کربلا/شیعه امید بسته برروز شفاعت رضا/گریه واشک میبرد دل به حریم حضرتش/تاکه بگیردازخدا برگ رضایت رضا/پاک نما توجسم وجان تاکه حرم رهت دهد/دلخوشی تمام ما سوی زعامت رضا/زائرمشهدش بود
نام زیبای خراسان تابه دلهامیرسد/عطرنابی ازولایت سوی دنیامیرسد/گشته میلاد رضا وزمزم بربندگی/لطف حق برشیعیانش تابه هرجا میرسد/اشک رازمزم بگردان معرفت حاصل کند/بهریاری ولایت تابه زهرا میرسد/ضامن آهونشان مهربانی و امان/بادل وجان یک سلامی سوی مولامیرسد/مشهداوپایتخت قدرت کل جهان/زائرینش رافراوان لطف آقامیرسد/درحریم باصفایش حج وعمره بارهاست/چون دعای زائرش تاعرش یکتامیرسد/عالم آل محمد شافع روز جزاست/زمزم دلدادگیها تابه فردامیرسد/گوهرناب کر
گمونم ترم دوم بودم. فیزیولوژی نیم واحد عملی داشت. بردنمون تو آزمایشگاه و دستگاه‌های مختلف و کار باهاشون رو نشونمون دادن. هیچ کدوم یادم نیست. ولی یکیشو یادمه، اسپیرومتر. می‌گفتن بیاین توش فوت کنین که حجم هوای دم و بازدمتون مشخص بشه. من که فوت کردم استاد گفت ورزشکاری؟ حلقه‌ی داخل اون استوانه، با شدت و سرعت رفته بود تا سقف استوانه. ورزشکار هم داشتیم تو کلاس، ولی اون سؤال رو از من پرسید که کمترین نمره‌م همیشه ورزش بوده.
ظاهرم نشون نمیده، اما ظر
یک بخش از رفتارهام و حس های درونیم ، هنوز قد همون
فروغِ نه ساله‌ ان.
سعی دارم قایمشون بکنم ، چیزی رو به زبون نیارم و بتونم جلوی اشک هام رو پیش بقیه و اطرافیانم در لحظاتی که برام سخت و غمگینن ، بگیرم . 
اما از پسش برنمیام و نیومدم !
و خب پذیرفتم خودم رو ؛ همین شکلی ...
با همین گریه های یهوییم ،ناراحت شدن هام، زود رنج بودنم ، دلتنگی هام ، اینکه نمیتونم وقتی از دست کسی ناراحتم باهاش قهر کنم
و فوقش چند روز طول بکشه که بتونم ناراحتیم رو توی دلم قایم بکن
دلم به طریق انبساط گشته
انبساط در لغات قدیم به معنای صمیمیت می آید
و این جمله ایهام دارد
دلم به طریق انبساط گشته
هم صمیمیت یافته و هم منبسط میشود
زیرا محتوای چیز عجیبیست
که سرشار از آن است
و آن هر آن فزونی یابد
پس دلم به طریق انبساط میشود تا متحمل شود
بر افزایش سرشاری جودش
همانند انبساط حهانمان
دقیقا برابر آن
درخود مزید آید
جهان من محتوای دلم است
و آن محتوی در عین اشباع دلم
هر دم در دلم متعالی میگردد و عزیزوار افزایش می یابد
عزیز به معنای شکست
دلم به طریق انبساط گشته
انبساط در لغات قدیم به معنای صمیمیت می آید
و این جمله ایهام دارد
دلم به طریق انبساط گشته
هم صمیمیت یافته و هم منبسط میشود
زیرا محتوای چیز عجیبیست
که سرشار از آن است
و آن هر آن فزونی یابد
پس دلم به طریق انبساط میشود تا متحمل شود
بر افزایش سرشاری جودش
همانند انبساط حهانمان
دقیقا برابر آن
درخود مزید آید
جهان من محتوای دلم است
و آن محتوی در عین اشباع دلم
هر دم در دلم متعالی میگردد و عزیزوار افزایش می یابد
عزیز به معنای شکست
شناسایی شماره تلفن همراه 
اگر می خواهید تا رقم آخر شماره دوست خود را کشف کنید طریق آن چنین است :
1_از او بخواهید که عدد 60 را در نظر بگیرد.
2_تقسیم بر 2 کند.
3چهار نمره آخر شماره تلفن خود را با عدد حاصل جمع کند. 
4_عدد 25 را از حاصل کم کند.
5_حاصل را در 3 ضرب کند.
6_از حاصل عدد 15 را کم کند.
7_حاصل را در 2 ضرب کند.
8_حاصل را بر 6 تقسیم کند.
9_جواب، چهار شماره آخر تلفن مورد نظر خواهد بود . 
رزاق از رزق به معنی روزی یا جیره ای که شامل هر مخلوقی در آفرینش است.
به رنگ یاه رازق و یا رزاق بودن الهی بودن یعنی به رنگ تمامی اسماء الهی شدن..
رزاق شدن لازمه اش کسب تمام اسامی و بفعلیت رساندن تمام اسامیست تا بتوان طبق ظرفیت های موجود رزاق شد و رزاق بود.
لازمه اش غنی بودن است از خدا
سرشار بودن است از خدا
و خدایی کردن است با خدا
سرشار از علم او باش  تا با آگاهی ببخشی
سرشار از عدل او باش تا ب عدالت ببخشی
 سرشار از بصیرت باش تا با بصیرت ببخشی
سرشا
ما آدمیان مدرن هرچه پیشتر برویم از غرابتمان کاسته می­ شود و هرچه بگذر دیگر چیزی ما را شگفت­ زده نمی­ کند و در نهایت همه چیز برایمان دلپذیر می­ شود. اینجا نقطه­ ای است که به فرهنگ تاریخی نامگذاری شده است.روشن ­تر صحبت کنم؛ توده ­ی سیاه، سیال و چرکین داده­ ها و آواز غریب و وحشتناک دانستی­ ها آنقدر زیاد است که آدمی چاره ­ای جز خریت ندارد. هر کجا آدمیان تیزبینانه نگریسته ­اند مفهومی دیگر در کنار خریت نمایان گشته است، تنفر و تهوع.منظور من آن است که
ازعلی گویم فضیلت گوهری بی انتهاست/بنده خوب الهی یاور دین خداست/اسوه نیک پرستش حجت دلدادگی/گشته استادملائک رهنمای انبیاست/عِدل قرآن محمدآشنادر آسمان/همنشین باکرامت او ولی اولیاست/شافع روزقیامت ساقی بر کوثراست/درولایت حضرت او مثل دریای ولاست/زمزم اخلاص حیدر افتخارخالق است/درعبادت بی رقیب وبی بدیل وآشناست/نسل اوگشته ائمه ازبرای شیعیان/بهرتبلیغ ولایت داستان کربلاست/درشجاعت قهرمان واسوه افلاکیان/یاورخوب فقیران صاحب روز جزاست/درکلام دلنش
حال مایاران زشورعاشقی مجنون زعشقروح ماازجنس عشق وجسم مامشحون زعشقسهم ماازبوستان معرفت انبوه شورعاشقییافزونی ازغم دلدادگی مدیون زعشقیادمان باشد، لطافت را، شرف را، عشق راحاصل دلبستگی های درون مرهون زعشقنیست درخاطر بجز عشق وغم هجران ووصلازتب وتاب فراق ولاجرم مصون زعشقنرگس چشم من امشب نوحه خوان دلبر استنغمه ها می سازد ازاین نای دل موزون زعشقازدلستان مروت وام ها دارد دلمهردم ازاندیشه ام پیداست این مکنون زعشقظاهرا باعشق هوخوکرده ام بنگرک
عباس اندرعلقمه بسیارغوغا کرده است/بازمزم دلدادگی خشنود یکتا کرده است/سردارناب کربلا عشق حسین بن علی/درروز عاشورافدا جان رابه مولاکرده است/وصف وفاداری اوروح تمام اهل دین/آن تشنه لب غوغامیان آب دریاکرده است/درروز تاسوعا نگر دشمن امانش میدهد/دلداده کوی ولا هرخصم افشاکرده است/گشته علمداروفامحبوب قلب شیعیان/زیبا همه ایثار راازبهردنیاکرده است/دستان پاک اوجدا ازپیکر جانانه اش/براوخدااندربهشت یک بال اعطا کرده است/گریه برایش میکند مولاحسین و
روح نمازجمعه اندر ولای مولا/این گنج باسعادت لطف خدای مولا/برشیعه رخ نمایدهرجاشکوه وحدت/درجمعه هامصلی دارد رضای مولا/یک سوره کتابش در وصف این فضیلت/برمومنین جمعه باشد دعای مولا/ازاهل بیت احمد تبلیغ مینماید/این زمزم بصیرت گیردصفای مولا/راه امام راحل باهر شهید آنجاست/عشق ولای رهبر باشد عطای مولا/هرخطبه نمازش تیری به چشم دشمن/یاران بیشماری دارد وفای مولا/باحج وعمره حاصل آدینه هابگردد/گلبانگ هرمصلی گشته ندای مولا/سوی ظهورمهدی آمادگی بیارد/ا
حرف دل حضرت حجت عجل الله فرجه
مولا شکوه دارد که دعایم نمی کنید
اشک یاری و انتظار برایم نمی کنید
آقایی که کار دو عالم به دست اوست 
گوید شیعیان دعا برایم نمی کنید؟
عمریست روز و شب دست شما را گرفته ام‌
یاری بر این لشکر بی یارم نمی کنید؟
چه قرن ها انتظار شما را کشیده ام
یک چله به اخلاص دعایم نمی کنید؟
سرگرم به دنیا غافل از خویش گشته اید
یک ذره ز دنیا فدایم نمی کنید
بارها همراه غمتان غمخوار بوده ام
از غم غیبت چرا جدایم نمی کنید
طوفان بلا را با دعا دو
حرف دل حضرت حجت عجل الله فرجه
مولا شکوه دارد که دعایم نمی کنید
اشک یاری و انتظار برایم نمی کنید
آقایی که کار دو عالم به دست اوست 
گوید شیعیان دعا برایم نمی کنید؟
عمریست روز و شب دست شما را گرفته ام‌
یاری بر این لشکر بی یارم نمی کنید؟
چه قرن ها انتظار شما را کشیده ام
یک چله به اخلاص دعایم نمی کنید؟
سرگرم به دنیا غافل از خویش گشته اید
یک ذره ز دنیا فدایم نمی کنید
بارها همراه غمتان غمخوار بوده ام
از غم غیبت چرا جدایم نمی کنید
طوفان بلا را با دعا دو
جوانی رفت از من همره من
به دوریهای دور از دیهه خود.
جوانی با همه عصیان و شورش
چو دریا با ره قسمت روان بود.
جوانی مانده اندر دیهه تنها،
به عشق دختر همسایه پزمان.
چو بگذشت عاشقی کودکانه،
جوانی ام بسوخت از عشق سوزان.
جوانی با همه بازیچه هایش
میان خاک راه افتان و خیزان.
رمیده اسپ چوبینش چو وحشی،
گهی از وقت و گه از من گریزان.
سوار اسپ چوبین زور و مغرور،
ز راه عمر ما بگذشت با شست.
بماند از اسپ چوبینش نشانه
عصا چوبی، که امروز است در دست.
از این بازی، از ای

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها